خیلی از افراد تصور میکنند به محض این که به عنوان سخنران موضوعی را در سخنرانی مطرح میکنند و به بررسی مباحث میپردازند مخاطبان بلافاصله از طریق ارتباط مستقیم ذهنی، آن را دریافت میکنند. در حالی که در بررسیهای متعددی که روی افراد مختلف در طول سخنرانی داشتیم تقریبا بالای 75 درصد افراد به فاصله 5 دقیقه بعد از اتمام هر بحث، قادر نیستند آن را دقیقا به یاد آورند یا آنالیز دقیقی از آن داشته باشند. البته این افراد به هیچ وجه قابل سرزنش نیستند چون ذات سخنرانی و انتقال اطلاعات به صورت پیوسته به همین روال است. علت آن هم به این مرتبط میشود که ذهن فوقالعاده توانمند و قدرتمند انسانها، به سرعت به واسطه عوامل مختلف از یک موضوع منحرف میشود یا در واقع عوامل حواس پرتی عمده در سخنرانی به سرعت افراد را از موضوع اصلی دور میکند.
ناگفته نماند که اکثر ما تمام تلاش خود را به کار میبریم تا متمرکز روی یک موضوع باقی بمانیم؛ اما هر لحظه ممکن است عوامل مختلفی دست به دست هم دهند تا این تمرکز را از بین ببرند. به طور کلی عوامل حواسپرتی عمده در سخنرانی عبارتند از:
در این بخش از آموزش دانشگاه زندگی، گروه اول عوامل حواس پرتی را با هم بررسی میکنیم و در بخش بعدی همین مطلب که در آینده منتشر میشود به عوامل بعدی یعنی خود سخنران و شیوه اجرا و عملکرد او میپردازیم.
مشاهده مقاله عذرخواهی کردن از مخاطبان در طول سخنرانی: بایدها و نبایدها
مشکلات سخنرانی و مدیریت موثر آنها کار سادهای نیست. خصوصا اگر قرار باشد همزمان روی فاکتورهای دیگری هم در سخنرانی تمرکز داشته باشید و در کنار آن به درخواستهای مخاطبان خود رسیدگی نمایید.
به طور کلی از عوامل حواس پرتی عمده در طول سخنرانی که به محیط و اطراف مربوط میشوند میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
خیلی سخت است وقتی که از نظر جسمی راحت نیستیم روی صحبتهای یک نفر به طور کامل تمرکز داشته باشیم. از این رو به عنوان یک سخنران لازم است موارد زیر را چک کنید تا از این موضوع مطمئن شوید:
برخی از افراد روی کوچکترین نکات در سخنرانی حساس هستند و وقتی که متوجه آن شوند تمام تمرکز خود را روی آن موضوع میگذارند. در نتیجه حواسشان از سوی منحرف میشود. مثلا:
مشاهده مقاله 3 راه نجات از اشتباهات مهلکی که در طول سخنرانی مرتکب می شویم!
تکرار مداوم یک عبارت ثابت
برخی از افراد تکه کلامهای خاصی دارند و یا در سخنرانی بیش از حد روی یک جمله تمرکز میکنند. معمولا قیدها در شمار این جملات و کلمات تکراری قرار میگیرند. مثل استفاده از مثلا”، اصولا”، حقیقتا”، در واقع” و قیدهای دیگری که شاید از نظر دستور زبان درست نباشند اما در عامیانه به کار برده میشوند.
در چنین شرایطی شاید مخاطب اصلا نخواهد روی این عوامل حواسپرتی که شما ناخودآگاه به کار میبرید توجه داشته باشد اما ذهنش بدون آن که مایل باشد به سمت شمارش تکرار این کلمات یا جملات منحرف خواهد شد.
مقالات فن بیان را اینجا دنبال کنید
دانشگاه زندگی را دنبال کنید
اگر استعدادها خفته بمانند و کار خود را عرضه نکنند، حالت دلسردی و افسردگی پیدا می شود. سخنرانی به منزله ارائه تصویری از توانایی ها یا استعدادهای فردی هر کس به دنیا است. بنابراین عجیب نیست اگر قبل از سخنرانی از خود بپرسیم: با موفقیت می توانم آن چه که هستم را به دیگران نشان دهیم؟ در قبال ریسکی که می کنیم قادر هستیم تصویر مطلوبی از خود به اشتراک بگذاریم؟ پاسخی که شما به این دست سوالات می دهید همه و همه به ایجاد سبک سخنرانی برای هر فرد به صورت اختصاصی منتهی می شوند.
سبک سخنرانی یا استایل فردی در حرف زدن همه و همه از عادات اجتماعی و شیوه صحبت کردنمان در اجتماع نشات می گیرد. مثلا همان طور که با شنیدن تکه کلام های خاص یا ادا و اطوارهای منحصر به فرد در هر نفر می توانید سریع راوی را تشخیص دهید و به هویت گوینده پی ببرید در سخنرانی هم به واسطه سبک سخنوری یا استایل هر فرد قادر خواهید بود حتی با شنیدن صدا و بدون دیدن چهره اشخاص، به هویت سخنران پی ببرید.
سلطه گرایانه حرف زدن، جسورانه صحبت کردن، سخنوری با کنجکاوی و کنکاش هر چه بیشتر و سخنوری تلفیقی از جمله سبک و سیاقی هستند که در حرف زدن دیگران می توان دنبال نمود. حالا سوال اصلی این است: چه طور می توان سبک سخنرانی ثابت و قابل قبولی را برای خود به عنوان سخنران تعیین کرد؟
در مطلب تحلیلی امروز ابتدا به اهمیت سبک سخنرانی برای هر سخنران و سپس بررسی انواع استایل های ممکن برای یک سخنران می پردازیم.
در نوشتن متن سخنرانی باید به جز اهداف و مخاطب، سبک سخنرانی را هم در نظر گرفت. نادیده گرفتن هر یک از این فاکتورها به بدنه اصلی یک سخنران آسیب خواهد زد.
حتما به پست شما هم آدم های خودنمایی خورده اند که فکر می کنند شیوه صحبت کردنشان در نهایت جذابیت قرار دارد و به شدت شما را مجذوب خود کرده اند اما در حقیقت شما به عنوان یک شنونده اجباری، به ناچار فقط در حال تحمل کردن آن ها می باشید!
مشاهده مقاله به سبک چرچیل حرف بزنید، با اسلوب لینکلن بایستید!
مهم ترین علت این معضل بی توجهی گوینده به مخاطب و علاقمندی هایش است. وقتی که یک گوینده یا سخنران سبک خاصی را اتخاذ کند و به واسطه آن سبک شناخته شود احتمالا مخاطب خود را نیز بهتر خواهد شناخت. به عبارت دیگر مخاطب با شناخت سبک سخنرانی شما می تواند تصمیم بگیرد که شنونده خوبی برای صحبت های شما خواهد بود یا نه.
سبک عبارت است از شیوه ارائه اطلاعات به مخاطب؛ به شکلی که با توجه به جزئیات فن بیان نظیر زبان بدن خاص یک سخنران باشد. در کنار اهمیت آمادگی قبل از سخنرانی مثل شیوه تنفس سخنران، متن سخنرانی، تمرین تقلید فن بیان بزرگان، پیروی از اصول سخنرانان بزرگ دنیا و …این سبک خاص شما است که برندسازی می کند.
به طور کلی سه استایل اصلی برای هر سخنران در نظر گرفته می شود:
هر چند که در حقیقت سبک هر سخنران می تواند به اقتضا موضوع مطلب فراتر از این دسته بندی محدود باشد ( که در ادامه بدان اشاره خواهد شد) اما بهتر است ابتدا با این طبقه بندی مختصر بیشتر آشنا شوید:
سبک سخنرانی غنی از محتوا
این سخنران وقتی در این سبک قرار می گیرد سعی دارد مخاطب را با حقایق ناب سرگرم کند و کاملا حواس او را به سمت واقعیت ها متمرکز سازد. همه چیز در این سخنرانی واقع گرایانه است؛ پس اگر قصد دارید با سخنرانی اطلاعات غنی را منتقل سازید، مثلا در یک کنفرانس علمی اطلاعاتی را به مخاطبان بدهید یا اماری را عرضه کنید از همین حالا این سبک را برگزینید.
مشاهده مقاله کاهش لهجه در سخنرانی فقط در 9 گام ساده
سبک سخنرانی طنزآمیز
استایل برخی از سخنرانان به طور کلی فرق دارد. شاید اصلا قرار نباشد این سخنرانان به موضوعات خنده دار یا مضحکی بپردازند؛ اما همواره حالت طنز را در صحبت کردن خود حفظ می کنند. این سخنرانان با این ترفند توجه خیلی ها را به سمت خود جلب می کنند. قبلا هم در دانشگاه زندگی درباره استفاده از طنز در سخنرانی و همچنین تاثیر شروع و پایان طنز در سخنرانی صحبت کرده ایم.
سخنرانی به سبک داستان سرایی
گاهی دلتان می خواهد بیش از هر چیز الهام بخش و انگیزه دهنده باشید. در چنین مواردی سبک داستان سرایی بیشتر به کارتان می آید. در این موقعیت ها اصلا اهمیت ندارد که داستان های شما حقیقی باشند یا زاییده خیالات شما. اهمیتی ندارد داستان ها بر اساس حقایق روایت می شوند یا تنها ساخته ذهنتان هستند. مهم این است که خیال پردازی یا تجربیات شخصی شما به نحوی به داستان مربوط می شود و شما با ذکر آن ها سعی دارید به مخاطبان خود درس بدهید.
در موارد حرفه ای این سه استایل ریزتر و جزئی تر خواهند شد. به این شکل که برخی به شما اجازه می دهند بیش از هر چیز روی مخاطب تمرکز کنید و برخی هم باعث می شوند روی کلمات تمرکز داشته باشید تا هر چیز دیگر.
برای خواندن ادامه مطلب کلیک کنید
ساعت نه صبح بود. همه چیز برای سخنرانی انگیزشی ماهانه در یک شرکت بازرگانی فراهم بود و من نیز قرار بود طبق روال هر ماه، برای افزایش روحیه تیم و بهبود عملکردی آنها در ماه آینده سخنرانی کنم. همه چیز نرمال بود. تعداد شرکتکنندگان بیشتر از همیشه نبود و یک نسبت مشخص و مساوی از بانوان و آقایان در جلسه شرکت داشتند. تنها چیزی که متفاوت از همیشه به نظر میرسید فقط و فقط یک چیز بود؛ مدیر و ریاست کمپانی هم در میان سایر شرکتکنندگان نشسته بود و در جلسه حضور داشت! همین موضوع باعث شد بسیار عصبانی و مضطرب شوم؛ هر چند که ابتدای سخنرانی بسیار خوب برگزار شد و در شروع بحث همه چیز طبیعی و روان بود؛ اما ترسهای تیره همیشگی بر من غلبه کرد و باز هم از عدم مدیریت تیرهترین ترسها از سخنرانی و حضور در جمع ضربه خوردم!
آن چه که خواندید خلاصهای از تجربه یکی از سخنرانان در میان جمعی بود که ظاهرا تجربه سخنرانی در آن را داشته است؛ اما یک عامل متفاوت و استثنایی نسبت به گذشته باعث شده تا همه پلنها و برنامهریزی ها برای سخنرانی بر هم بخورد و تمام نقشههای سخنران نقشبرآب شود!
هر چه قدر هم که فردی صبور، قوی و با اعتماد به نفس باشید نشانههای بالینی استرس خصوصا در سخنرانی نسبت به احساسات دیگر خیلی سریع در افراد مختلف نمود پیدا میکند. به صورت معمول میزان محدودی از استرس و هیجان سخنران را درگیر میکند و همین حالت باعث میشود سرپا بماند و در حالت آمادهباش برای مقابله با چالشها قرار بگیرد. اما ترسهای سیاهی وجود دارد که فکر سخنران را به خود درگیر میکند و تاب و قرار را از او میگیرد!
مشاهده مقاله از بی توجهی مخاطبان خود در عذاب هستید؟ این 5 راه را امتحان کنید
کلید مدیریت تیرهترین ترسها از سخنرانی و حضور در جمع را این بار در مطلب متفاوتی از دانشگاه زندگی بخوانید. همراه ما باشید.
در نظریه تکامل داروین به ترس به عنوان یکی از طبیعی ترین غرایز انسان اشاره شده است. داروین از همان زمانی که پشت شیشه ضخیم به مارهای سمی خیره شده بود و حتی از پشت شیشه هم نسبت به حملات مارها واکنش نشان داد اثبات نمود که غریزه ای به نام ترس قطعا در انسان وجود دارد و حتی با وجود توانایی استدلال ما روی واکنش هایمان اثر خواهند گذاشت. پس چه طور می شود که فردی مثل آبراهام لینکلن که اهالی مزرعه محل زندگی اش او را به عنوان فردی بی دست و پا و بی عرضه شناخته بودند قادر می شود نطق گیتسبرگ را به صورت جهانی ارائه کند؟ چه طور می شود لینکلن حتی با وجود معضل اختلال اضطراب اجتماعی که بسیاری از روان شناسان آن را در وجود لینکلن تشخیص داده بودند بتواند با سخنرانی هایش این چنین حماسه سازد شود؟
برای مدیریت تیرهترین ترسها از سخنرانی مطابق با گامهای زیر حرکت کنید:
ذهنتان سرشار از افکاری است که گوشهای از ذهنتان کمین کردهاند. شاید در آن لحظه با خودتان بگویید که این فرصت، همان لحظهای است که انتظارش را میکشیدم؛ اما بلافاصله پشیمان شوید و بخواهید از وقوع یک فاجعه فقط و فقط به خاطر استرس سخنرانی و دلشورههایش جلوگیری کنید.
در این لحظه احتمالا با خودتان این جملات را تکرار میکنید:
برای خواندن مقالات بیشتر فن بیان کلیک کنید
اگر بگوییم پاورپوینت یا اسلایدهایی که با هر برنامه مشابهی ساخته شوند پاشنه آشیل یک سخنرانی موثر مخاطبمحور هستند بیراه نگفتهایم. این روزها که به واسطه پیشرفت تکنولوژی همه چیز با محتوای جذاب بصری به شکل عجیبی گره خورده است، سخنرانی و گفتگوهای بزرگی که صرفا متن محور باشند و گوینده یا سخنران با استفاده از متون متکلم وحده باشد چندان طرفداری ندارند. در واقع پاورپوینت و محتوای بصری به شکل ویدیو، عکس و حتی نمایش متون در قالب کلیدواژهها به مخاطبان نوعی عرضه خلاقانه محتوا است که میتواند خیلی از نواقص محیطی و دیداری سخنرانی را پوشش دهد. حالا با وجود تجربهای که خیلی از سخنرانان در این زمینه دارند همچنان تعریف خصوصیات و ویژگیهای یک پاورپوینت موثر برای سخنرانی ممکن است دشوار باشد.
حقیقت آن است که اگر همین بخشهای بصری در قالب پاوپوینت هسته اصلی و مرکزی یک سخنرانی نباشند آن سخنرانی تقریبا خستهکننده خواهد بود. اسلایدها بدون شک از بخشهای جداناشدنی و غیرقابل انکار یک نطق موفق هستند که در نبود آنها قطعا یکی از پایههای سه پایه سخنرانی میلنگد! از گذشته تا کنون اسلایدها به عنوان بخشی حیاتی برای تحت تاثیر قرار دادن مخاطب شناخته میشدند و همیشه این جلوههای بصری و غیرمتنی هر سخنرانی بوده که انگیزه بینندگان را برای گوش فرا دادن به سخنران بیشتر کرده است. اگرچه اسلایدها یکی از بخشهای دلپذیر برای مخاطبان بودهاند ولی به همان نسبت طراحی حرفهای پاورپوینت و مدیریت بخشهای بصری برای خود سخنران مشکلآفرین، رعبآور و پر از دلشوره است.
آموزش امروز دانشگاه زندگی مجموعهای از تجربیات سخنرانان برتر در زمینه طراحی و تهیه پاورپوینت موثر است. همراه ما باشید.
مشاهده مقاله اختلالات گفتاری چیست؟ چرا اختلالات گفتاری و تکلم داریم؟
برای این که اسلایدهای متفاوتی داشته باشید ممکن است از ترفندهای مختلفی استفاده کنید. تایپوگرافیهای مدرنتر، تصاویر جذابتر، رنگبندی متفاوت نسبت به اسلایدهای متداول و…از جمله ترفندهایی هستند که سخنرانان برای افزودن رنگ و لعاب بیشتر به اسلایدها از آنها استفاده میکنند. با این حال برخی از نکات ابتداییتر وجود دارند که پیش از دست به کار شدن و اقدام به طراحی در برنامه پاورپوینت باید آنها را در نظر داشته باشید:
خیلی از افراد هستند که ابتدا قالب پاورپوینت را انتخاب میکنند و سپس محتوا یا داده را وارد میکنند. این ایده خوبی نیست؛ چون در واقع این محتوا است که دیزاین یا طراحی مناسب را به دنبال خود میآورد. در چنین شرایطی ما اطلاعاتی را در اختیار داریم که بدون هیچ حس و تاثیری به مخاطب منتقل میشوند
ادامه فن بیان را کلیک کنید
مقالات بیشتر را اینجا دنبال کنید
سوزان گولدین میدو در کتاب شنیدن اشاره: چگونه دستان ما به فکر کردن کمک می کنند، نوشته است زمانی که ما یک اقدام را تغییر داده و آن را دشوار می کنیم، اشاره دست ها بیشتر می شود و این امر نشان می دهد که عامل استفاده از زبان اشاره، تلاش ها یا چالش های درکی می باشند.”با این زمینه، می توان درک کرد که سخنرانانی که از شیوه فی البداهه استفاده می کنند دارای انرژی بیشتری می باشند، زیرا آنها در آن لحظه کلمات را انتخاب می کنند. همچنین دلیل این که چرا بسیاری از افرادی که از روی متن سخنرانی می کنند، بسیار بی انرژی به نظر می رسند نیز مشخص می گردد. اگر سخنرانانی که در حال ارائه سخنرانی از روی متن خود هستند به کلمات خود فکر نکنند، ذهن آنها چالشی نخواهد داشت و در نتیجه سخنرانی آنها بی روح بوده و قادر به ایجاد ارتباط با مخاطبین حتی با وجود فن بیان قوی نخواهند بود.
من برخی اوقات از دانشجویان درخواست می کنم تا سخنرانی خود را مجددا و بدون متن ارائه دهند. سخنرانی دوم آنها اغلب بهتر از سخنرانی پیشین بوده و اغلب شامل اطلاعات جالبی می باشد که در سخنرانی اول شاهد آنها نبودیم. اینگونه به نظر می رسد که وقتی که آنها توسط متن محدود نشده اند، آزادی تفکر آنها بیشتر بوده و می توانند سخن خود را به طور واضح تر به مخاطبین منتقل کنند.
این تمرین نکته بسیار جالبی دارد: اگر قصد دارید یک متن بنویسید، آن را فورا ننویسید. بلکه در ابتدا در مقابل یک ضبط صوت سخنرانی کنید. سعی کنید کاملا طبیعی و آرام موضوع را توضیح دهید. هرگز به دنبال استفاده از کلمات ادبی نبوده و از زبان محاوره بهره مند شوید. سپس زمانی که متن خود را می نویسید، از بهترین لحظاتی که ضبط کرده اید، استفاده کنید. این تمرین منجر به ایجاد یک متن کامل نمی گردد و ضروری است که شما مواردی را به آن بیافزایید، اما با این حال می تواند به شما در زمینه ایجاد یک متن صمیمی و طبیعی کمک کند.
مشاهده مقاله جلب توجه دیگران با استفاده از فن بیان به سادگی ممکن می شود!
این گام به پاسخ این سوال ضروری کمک می کند: چرا سخنرانی به وجود یک شخص نیاز دارد و نمی توان به جای آن یک متن را به مخاطبین ارائه داد تا بخوانند؟
حتی متن هایی که به صورت روان و عامیانه نوشته می شوند نیز اگر خوانده شوند بسیار بی روح به نظر می رسند. به منظور انتقال کلمات به مخاطبین و جلوگیری از بی روح بودن سخنرانی، همواره قبل از آغاز سخنرانی از روی متن به موضوعی که قصد دارید به مخاطبین انتقال دهید، فکر کنید. توضیح مشکلات شرکت خود باید لحن متفاوتی در مقایسه با بیان راهکارها برای حل مشکلات داشته باشد. تعریف یک خاطره در مورد والدین باید با سخنرانی در مورد ت های استخدامی شرکت تفاوت داشته باشد. این نکات واضح می باشند. اما من بارها شاهد سخنرانی هایی بوده ام که در آنها لحن سخنرانی فرد درباره مسائل پیش پا افتاده و بسیار جدی تفاوت چندانی نداشته است.
به منظور ارائه یک سخنرانی از روی متن فوق العاده، همواره به لحن خود توجه کنید. شما می توانید از نشانه هایی نظیر درشت نویسی، کج نویسی یا قرار دادن عبارات در پرانتز برای مشخص نمودن لحن های مختلف استفاده کنید. همچنین ضروری است که با علامت گذاری بر روی متن قسمت هایی که باید با لحن متفاوتی بگویید را مشخص کنید. همچنین برخی از افراد نیز جملات انگیزشی نظیر موفق شدم”، لذت بردم” و … را در حاشیه متن می نویسند تا انرژی خود را افزایش دهند.
ارتباط چشمی نیز یکی از چالش هایی است که در حین خواندن متن ایجاد می شود و تجربه نشان می دهد که بسیاری از سخنرانان بر این باور هستند که بیش از حد با مخاطبین ارتباط چشمی برقرار می کنند. جیمز هیومز نیز روش دیدن، توقف، گفتن” را ایجاد کرده است که می تواند منجر به کاهش بروز این مشکل گردد. این رویکرد که توسط وینستون چرچیل و ریگان نیز استفاده شده است بدین صورت است که فرد در حال سکوت به یکی از خطوط متن خود توجه نموده و سپس به مخاطبین نگاه کرده و سپس جمله را به آنها بیان می کند. در طی این روش نیازی به صحبت کردن در حین مطالعه متن وجود ندارد اما بررسی ها نشان می دهند که این روش برای بسیاری از افراد دشوار می باشد. توصیه من این است که به مدت زمان ارتباط چشمی با مخاطبین توجه نموده و سعی در بهبود آن داشته باشید.
مشاهده مقاله 7 اشتباه نابخشودنی در سخنرانی عمومی که باید بدانید
به منظور به خاطر داشتن جمله، ضروری است که جملات کوتاهی انتخاب کنید. استفاده از جملات کوتاه در سخنرانی از روی متن یک مزیت به شمار می رود زیرا جملات کوتاه تر تاثیرگذاری بیشتری دارند. رالف والدو امرسون نیز می گوید: یک سخنران یا نویسنده تا زمانی که نتواند ایده های خود را با جملات کوتاه بیان کند، موفق نخواهد شد.
اگر قصد دارید از عبارات جدید یا عبارات مختصر استفاده کنید، حتما آنها را قبل از شروع توضیح موارد جدید، تعریف کنید. شاید صرفا بعضی از شرکت کنندگان قادر به درک اصطلاحات پیشرفته باشند و پیچیدگی در سخنرانی از روی متن منجر می شود که برخی از افراد مشغول تحلیل عبارات شما بوده و در نتیجه رشته کلام را از دست داده و قادر به درک ادامه سخنرانی شما نباشند.
در متن خود از نوشتن بخشی از جمله در یک صفحه و ادامه آن در صفحه دیگر خودداری کنید. از فونت بزرگتری استفاده کنید. از یک سمت برگه برای نوشتن استفاده کرده و برگه ها را با استفاده از گیره به هم متصل کنید. از منگنه کردن پرهیز کنید. در صورت نیاز می توانید از مسئول سالن درخواست نمایید که روشنایی سالن یا سکوی سخنرانی را بیشتر کند زیرا بسیاری از افراد به دلیل تاریک بودن سکو قادر به مشاهده متون خود نیستند.
مقالات فن بیان را در اینجا دنبال کنید
شاید به اندازه تک تک گونههای زنده و زیستا روی کره زمین موضوع برای سخنرانی وجود داشته باشد. در عین حال به اندازه تک تک این موضوعات و حواشی مرتبط با گزینش و پرورش اطلاعات مرتبط با این موضوعات، مشکلات و چالشهایی تحت عنوان مشکلات سخنرانی و مدیریت آنها وجود دارد. خصوصا اگر این سخنرانی قرار باشد به سبک کنفرانس یا سخنرانی Ignite ارائه شود.
حتما برای شما هم پیش آمده با دیدن اضطراب و تشویش فردی که مشغول سخنرانی، کنفرانس یا ارائه علمی است بگویید از ترس دارد میمیرد! در حقیقت سخنران با مشکلات سخنرانی بیشماری در طول سخنرانی خود مواجه است که مجموع آنها به شکل ترس یا نگرانی در چهره او نمود پیدا میکنند. ظاهر سخنران نشان نمیدهد اما قطعا افکار او درگیر فاکتورهای استرس زا بسیاری است. از اضطراب برای ارائه حرفهای سخنرانی بدون تپق زدن، نگرانی بابت قضاوت مخاطبان، داوران یا در کل شنوندگان تا دغدغههای فکری شخصی که مزید بر علت میشوند تا یک سخنران نتواند از تمام ظرفیتهای وجودی و استعدادش برای این که مطالب را به نحو احسنت ارائه دهد بهرهوری نماید. انگار راه گریزی از این چالش های رایج در سخنرانی نیست.
چنان چه قبلا هم اشاره شد سبک Ignite از سبکهای به روز برای ارائه سخنرانی میباشد که در حال حاضر در بسیاری از کنفرانسهای بزرگ دنیا از جمله رویدادهای سالانه و دوره ای مایکروسافت به کار گرفته میشود. این سبک ارائه یا سخنرانی را احتمالا پیش از این در معرفی کانسپت محصولات یا رونمایی از تازهترین تولیدات برندهای معتبر دنیا دیده باشید.
مشاهده مقاله چرا باید چراغ لبخند خود را همیشه در سخنرانی روشن نگه داریم؟
برای این که بتوانید سخنرانی Ignite را بهتر جمعبندی کنید راهنمای امروز دانشگاه زندگی را که بر اساس جدیدترین کنفرانسهای Ignite دنیا نگارش شده است حتما به طور کامل مطالعه کنید.
سبک کنفرانس های Ignite در واقع روشی است که در آن سخنران مشغول صحبت کردن میشود، در حالی که اسلایدها به صورت کاملا خودکار در آن طرف یا پشت به سخنران در حال نمایش هستند و یکی پس از دیگری مقابل چشم مخاطب عبور میکنند. استانداردترین مدت زمان نمایش برای هر اسلاید 15 ثانیه است.
Brady Forrest و همکار او به عنوان دو عضر شاغل در جامعه فعالان حوزه تکنولوژی سیاتل، برای اولین بار در سال 2006 از این روش جهت نمایش امور حرفه ای خود استفاده کردند. اکنون این روش با آمیخته شدن ترفندهای مدرن تر و ابزارها و تکنولوژی تازه تر به بلوغ رسیده است.
با توجه به ساختار و سیستم خاصی که در این سخنرانی حاکم است حتما تا کنون متوجه شدهاید که بخشهایی نظیر زمان، تعدد اسلاید و مدیریت بیان، نقش مهمی در این سبک ایفا میکنند.
سبک Ignite در صورتی که زمانبندی به خوبی رعایت شود و در عین حال محتوا به خوبی هماهنگ و همپا با سخنران عرضه شوند بهترین متد برای ارائه خواهد بود. کنفرانسهای کلاسی، سخنرانی در برابر جمعهای کوچک و هر محفل کوچک و بزرگ دیگری قطعا با Ignite منورتر خواهد شد. به عنوان مثال برای یک سخنرانی 20 دقیقه ای 20 اسلاید که در آن برای نمایش هر اسلاید حدود 15 ثانیه زمان صرف شود منطقی به نظر میرسد. در سخنرانیهای کوتاه 20 دقیقه ای یا در واقع سخنرانیهایی به سبک Ignite که معمولا زمان کمی دارند و مخاطبان همه چیز را در مدت زمان محدودی دریافت میکنند تصمیمگیری بابت انتقال مطالب و مفاهیم، زبان بدن و ایجاد مکث در سخنرانی برای سخنران دشوارتر یا در واقع حیاتی تر خواهد بود. در سخنرانیهای کوتاه اولین قدم این است که یاد بگیریم از خواستههایمان دست بکشیم! تا زمانی که خواستههای جور واجور ما باقی بمانند شاخ و برگهای اضافی در سخنرانی مانع از انتقال صریح و شفاف هدف اصلی خواهد شد
مقالات فن بیان را دنبال کنید
همه ما کارهای بیهوده و نامطلوبی در طول روز انجام میدهیم که از آنها به عنوان عادات نپسند یاد میشود. مثل عادت به دیر خوابیدن در حالی که میدانیم خواب مناسب و به موقع برای بدن ضروری است. یا عادت به بیقانونی هنگام رانندگی در سطح خیابانهای شهر که تقریبا برای همه تبدیل به هنجار شده است! در سخنرانیها دقیقا مثل زندگی روزانه عاداتی وجود دارد که نامطلوب بودن آنها برای سخنرانان شناخته شده نیست؛ چه برسد به این که در صدد ترک آن برآیند. این در حالی است که عادت بد سخنرانان هر چه که باشد قطعا از دید مخاطب دور نمیماند!
شاید وقتی که به خودتان نگاهی میاندازید و وضعیت حرفهای خود را محک میزنید با انسانی خوشرو، حرفهای، متخصص و اهل فن سخنرانی و متعادل در حرفه خود رو به رو میشوید که پیوسته از فعالیت خود لذت میبرد؛ اما در حقیقت همه سخنرانان علیالخصوص سخنرانان با تجربه گرفتار عاداتی میشوند که با وجود تمام مهارتی که کسب کردهاند همچنان مشهود است.
با دانشگاه زندگی همراه باشید؛ مجموعهای از این عادات را در مصاحبت با سخنرانان باتجربه گردآوری و طبقهبندی کردهایم که آگاهی از آنها حتما برایتان کارآمد خواهد بود.
وقتی به زندگی هر فرد نگاه میکنیم متوجه میشویم که هر انسان در حصار عادتهای خوب و بدی است که در زندگی با آن سر و کار دارد. در سخنرانی به دلیل موقعیتهای مختلف ایستادن و نشستن ما، عادات مختلفی که داریم بیشتر بروز پیدا میکنند. اصلا فضای سخنرانی و اضطراب ناشی از سخنرانی مقابل جمع به شکلی است که فرد سخنران قادر به کنترل رفتارهایی که ناشی از عادات همیشگی هستند نیست و در واقع به این دلیل عادات بد سخنرانان جلوه میکنند. البته بعضی از این عادتهایی که در سخنرانیها داریم خیلی جزئی و ریزتر از آن هستند که متوجه آنها شویم. علت هم واضح است؛ مدیریت و سکانسبندی کل سخنرانی تمرکز زیادی میخواهد و ما را از پرداختن به امور جانبی بازمیدارد.
مشاهده مقاله 5 تیپ شخصیتی پردردسر را میان مخاطبان در سخنرانی بشناسید
شاید هرگز به این موضوع فکر نکرده باشید اما برخی از حالات لبخند، خصوصا لبخندهای کنترلشدهای که هرگز از روی لبان سخنران محو نمیشوند یک عادت بد سخنرانان باتجربه میباشد که معمولا خودشان به این موضوع پی نمیبرند.
اگر به عنوان یک مخاطب به سخنرانی دیگران نگاه کرده باشید گاهی لبخندهای تصنعی یا بهتر بگوییم؛ لبخندهای پلاستیکی آنها مخاطب را دده میکند. علت این لبخندهای دائمی اجباری حتی زمانی که موضوع بحث جدی میشود هم به دوران حرفهای ابتدایی هر سخنران مربوط میشود. زمانی که سخنران تصور میکند لبخندهای پلاستیکی روی لب ابزاری برای حفظ صمیمیت بین او و مخاطبان است و تا پایان سخنرانی انرژی مثبت منتقل میکند!
این حالت از الگوهای حرفهای شما هم بوده است؟ چند بار خودتان را در حالی که مشغول حفظ لبخندهای مصنوعی پلاستیکی بودهاید مشاهده کردهاید و از این موضوع خوشحال بودهاید؟!
سخنرانان این ترفند را هنگام بازگو کردن واقعیات تلخ و ناگوار جدی در سخنرانی به کار میبرند. اما به مرور عادت بدی میشود که تا مدتها با آنها میماند. در حالی که راهبرد مناسب حفظ حالت ریلکس و آرامش صورت در هنگام بازگو کردن وقایع جدی و احتمالا ناگوار است.
حالا که احساس میکنید بخش از احساستان را با حذف لبخندهای پلاستیکی مخفی میکنید بهتر است با تمرکز بیشتری روی متن سخنرانی کار کنید.
افراد به عنوان یک سخنران مبتدی معمولا تک به تک جملات و کلمات را به صورت یادداشت همراه خود در سخنرانی میبرند. به مرور زمان و با کسب مهارت کافی این جملات کوتاهتر و به کلمات کلیدی تبدیل میشوند و در نهایت سخنران با حافظه و خلاقیتی که دارد بین کلمات و عبارات ارتباط برقرار میکند.
مقالات فن بیان را کلیک کنید
بعد از این که فعالیت شما به عنوان یک سخنران رونق گرفت و برای سخنرانیهای زیادی دعوت شدید ممکن است معیارهایتان نسبت به گذشته تفاوت کند و مثل قبل به تیپ سخنرانی یا کنفرانسی که در آن جهت سخنرانی کردن دعوت شدهاید توجه نداشته باشید.
چنان چه میدانید تصمیمگیری پیرامون موضوع سخنرانی کار سادهای نیست. وقتی قرار است در یک زمینه خاص به تحلیل موضوع بپردازید هزار و یک موضوع رنگارنگ به سمت شما هجوم میآورند و در مجموع باعث میشوند تا نوع یا تیپ سخنرانیهایی که در آن شرکت میکنید مورد ارزشمندی در رزومه کاری شما نباشد.
برای این که بهتر با چند مورد از انواع تیپ سخنرانی دردسرساز آشنا شوید خیلی زود شما را به خواندن آموزش امروز دانشگاه زندگی دعوت میکنیم.
قبلا درباره تیپهای رایج در سخنرانی صحبت کردیم. تیپ چند منظوره، تیپ مردمی و تیپ سخنرانی در رویدادهای مختلف از جمله تیپهایی هستند که سخنرانان میتوانند بنا به موقعیتی که در آن قرار دارند به سخنرانی بپردازند. مثلا در تیپ چند منظوره به موضوعاتی مرتبط با objects یا اشیا پرداخته میشود. اشیا نه به معنی هر آن چه که اطراف ما وجود دارد؛ بلکه به معنا مردم، موقعیتها، مواردی که حضور فیزیکی ندارند نظیر تکنولوژی و دنیا مجازی و خلاصه مسائلی که به صورت چندمنظوره در یک سخنرانی بررسی میشوند. در میان تیپهای رایج سخنرانی، این تیپ بیش از سایر تیپها به چشم میخورد.
در تیپ مردمی، موضوع مورد نظر را با استفاده از اسامی و مردمانی که در سوژه ما تاثیرگذار بودند هدایت میکنیم. انسانهای نامدار و موثر زیادی در تاریخ وجود داشتند که هر یک در شکل گیری بخشی از تاریخ به صورت خاص نقش داشتهاند. روایت بخشی از زندگی آنها،نقل قولها در سخنرانی و ربط عملکرد آنها به موضوع سوژه خوبی میشود و ما را از باقی ترفندها بینیاز میسازد. تیپ رویداد نیز میتواند هر چیز و هر حادثهای باشد که در گوشهای از زمان اتفاق افتاده است.
مشاهده مقاله 8 راهکار برای این که بدون فریاد، بلندتر از همیشه سخنرانی کنید!
با این حال 5 تیپ سخنرانی وجود دارد که اگر درگیر آن شوید حتما برایتان دردسرساز خواهد شد!
سخنرانانی که عاشق موضوع سخنرانی خود هستند و آن قدر بر جزئیات تسلط دارند معمولا درگیر این تیپ سخنرانی میشوند. بگذارید موضوع را بازتر کنیم. فرض کنید سخنرانی هستید که قرار است درباره مشکلات آلودگی هوا به سخنرانی بپردازید. این معضل، معضلی گسترده است و علم شما هم به گستردگی معضل آلودگی هوا، کنترل آن، درمان بیماریهای مرتبط با آن و فرهنگسازی در ارتباط با آن میباشد. از این رو به ظرافت به توضیحات خیلی تخصصی در باب هر یک از این موارد میپردازید؛ غافل از آن که این اشتیاق شما باعث بارگذاری یا انتقال بیش از حد اطلاعات به مخاطبان میشود و خودتان خبر ندارید!
نکته مهم در ارائه اطلاعات آن است که باید بپذیریم هیچ سخنرانی نمیتواند در آن واحد و در یک جلسه سخنرانی، تیپِ میخواهم درباره همه چیز و از همه جا سخنرانی کنم” را اجرا کند!
اگر این تیپ سخنرانی را اجرا میکنید و از این بابت احساس گناه میکنید حتما به راهنمای تنظیم اسلایدها در سخنرانی توجه کنید. چنان چه میدانید اسلایدها نقش مهمی در تنظیم مدت زمان سخنرانی دارند. عادت ساخت اسلاید در تعداد بالا برای سخنرانی ها، روند اشتباهی است که همه ما به نحوی با آن درگیر شده ایم. اما قانون نانوشته ای برای تولید اسلایدها وچود دارد که می گوید: اسلاید هر چه کم تر، هر چه مختصر و حاوی کلیدواژه های بیشتر، بهتر!
مشاهده مقاله 7 ترفند برای تبدیل شدن به یک سخنران وبینار موفق
گاهی پیش میآید که مشغول گوش کردن به صحبتهای کسی هستیم و وقتی به خودمان میآییم میبینیم سر و ته صحبتهایش هیچ ربطی به هم نداشت! با این حال این ما هستیم که در پایان باید همه چیز را به هم ربط دهیم و در این راه آشفته شویم!
تیپ سخنرانی دردسرساز بعدی مشابه با همین موقعیت است و در واقع حامل این پیام به مخاطب است که خودت سر و ته داستان به هم بچسبان! در این تیپ هیچ انسجامی بین بخشهای مختلف سخنرانی دیده نمیشود و سخنران سعی کرده است از هر دری، سخنی به میان آورد!
راه حل این تیپ مشکلساز آن است که سخنرانی را پیرامون بخشهای کلیدی سازمان دهید. به این شکل که تمرکز خودتان را از بخشهای جانبی دور کنید و فقط به بخشهای مهم تکیه کنید.
برای خواندن مقالات بیشتر کلیک کنید
شاید فکر میکنید فرد باهوشی هستید و هوش سرشارتان در تمام امور به کمک شما میشتابد. شاید بارها و بارها بابت هوش و نبوغی که دارید تشویق شدهاید و مورد تمجید قرار گرفتهاید اما فراموش نکنید که اگر باهوش هستید؛ وما هوش هیجانی بالایی ندارید!
مفهوم هوش هیجانی بیشتر از زمانی مورد توجه قرار گرفت که مسائل اجتماعی از قبیل روابط اجتماعی بین افراد بیش از پیش زیر ذرهبین روانشناسان قرار گرفت. فرض کنید با خانواده یا جمعی از دوستانتان دچار دیگری لفظی میشوید چرا که احساس میکنید شما را درک نمیکنند. در مقابل هم ممکن است این درگیری از سمت آنها شروع شود چرا که شما توانایی درک احساساتشان را نداشتهاید. این که در این درگیری شما و دوستانتان چه طور رفتار کنند همه و همه به تواناییهای شما در تعامل اجتماعی برمیگردد و این مفهوم واقعی هوش هیجانی در انسانها است.
جالب است بدانید که این هوش هیجانی ضعیف است که باعث وقوع این حجم از ناهنجاری، و اختلافنظر میان افراد مختلف نظیر دو کارمند، دو دوست، زوج و یا در خانواده میشود. این افراد قطعا از مهارت کافی برای کنترل هوش هیجانی خود برخوردار نبودهاند که تا این حد یک اختلاف موجب نگرانی و آشفتگی آنها شده است.
شاید به مفهوم هوش هیجانی تاکنون به اندازه هوش شناخته شده یا IQ پرداخته نشده باشد. در دانشگاه زندگی سعی داریم مفهوم هوش هیجانی را با بررسی ملاکهای ارزیابی آن در افراد مورد بحث قرار دهیم.
مغز پیچیده و تحلیلگر انسان بخش های متفاوتی دارد و توانمندی های مختلف آن تحت عناوین هوش هیجانی، هوش موسیقی شناسی و…شناخته می شود. مثلا افرادی که هوش موسیقی شناسی خوبی دارند توانایی مستقل و برتری نسبت به سایرین در درک آواها و صداهای اطراف خود دارند. شاید صدای به هم خوردن درب اتاق هم در ذهن این افراد مظمونی آهنگین را ایجاد کند و از آن بتوانند یک نوا جدید بسازند! برخی هم آن قدر از نظر هیجانی باهوش هستند و ظرفیت های وجودیشان بالا است که هیچ شکست و ناامیدی آن ها را از پا در نمی آورد. در میان انواع و اقسام این هوش ها هوش هیجانی یا EQ بیش از بقیه بحث برانگیز است؛ چون هر ثانیه از زندگی ما به ارتباط اجتماعی با دیگران وابسته است.
مشاهده مقاله چه کسی به شما عشق را آموخت؟ آیا خودشان معنای حقیقی عشق را فهمیده بودند؟
حتما در میان دوستان، افراد خانواده و حتی غریبهها، اشخاص زیادی را میشناسید که به صورت مداوم شروعکننده یک بحث یا درگیری هستند. افرادی که شاید با خودتان بگویید عاشق دعوا و بحث هستند و هرگز از این که با دیگران دچار تنش نشوند ابایی ندارند.
یکی از نشانههای هوش هیجانی پایین همین شراکت بالقوه و داوطلبانه افراد در بحث و جدل است و شوق این افراد به مباحثه، آتش اختلاف نظرات را شعلهورتر میکند! علت این موضوع هم مشخص است. چنین افرادی با توجه به ظرفیت پایین هوش هیجانی خود با این واکنش تلاش دارند احساسات و عواطف دیگران را درک کنند؛ اما چون در این مسیر چندان موفق نیستند معمولا خود و دیگران را درگیر چالشهای مختلف میکنند.
افراد زیادی هستند که توانایی کافی در شناخت موقعیتها و عکسالعمل مناسب نسبت بدان را ندارند. این افراد نه تنها هوش هیجانی پایینی دارند بلکه در هوش کلامی در ارتباط با دیگران نیز ضعیف عمل میکنند.
مثال ساده آن میتواند واکنش غیرطبیعی افراد در موقعیت ترس، نگرانی، شرایط روحی دشوار و …باشد. مثل وقتی که فرد در طول مراسم ترحیم به شوخی بپردازد و سعی کند با این ترفند دیگران را شاد کند. جالبتر این فردی با هوش هیجانی پایین این واکنش را ناشی از حساسیت بیش از حد دیگران میداند؛ نه رفتار نابجای خودش!
هوش هیجانی مهمترین عاملی است که کمک میکند انتقادپذیر باشیم و نسبت به شنیدن نظرات دیگران بازخورد بهتری داشته باشیم.
مشاهده مقاله چگونه رازدار باشیم؟ آیا رازداری کاری درستی است؟
عدم انتقادپذیری افراد و بیتوجهی به دیدگاههای دیگران که ممکن است ناشی از خودخواهی باشد از نشانههای هوش هیجانی پایین افراد است. بدبینی بیش از حد نسبت به دیگران میتواند از عوامل دیگری باشد که مانع از گوش دادن و توجه به نقطه نظرات آنها شود.
افرادی که هوش هیجانی کافی و دقیقی دارند نسبت به موقعیتهای مختلف عواطف خود را نشان میدهند. این افراد سعی میکنند حس شادی و خوشحالی خود را در موقعیتهای مختلف با دیگران تقسیم کنند و از این راه انرژی خود را تخلیه کنند.
در مقابل این افراد، افرادی با هوش هیجانی پایین قرار دارند که به محض قرار گرفتن در موقعیتی احساسی و حساس صحنه را ترک میکنند. مخفی کردن احساسات واقعی و جلوگیری از برقراری ارتباط با افراد از نشانههای دیگر هوش هیجانی ضعیف است.
این که شادی بیش از حد افرادی را در موقعیتهای مختلف شاهد باشیم یا واکنشهای اغراقآمیز از آنها در صورت بروز هر گونه ناملایمتی ببینیم باید علت را در ضعف هوش هیجانی جستجو کنیم. افرادی که از هوش عاطفی هیجانی پایینی برخوردار هستند به صورت مداوم برای کنترل احساسات خود در حال تنش هستند. فرد در این تنش معمولا به نتیجه نمیرسد و بنابراین ممکن است واکنشهای غیرمنتظرهای نسبت به خبر خوب یا بد از خود نشان دهد و مایه تعجب بقیه شود!
یک ارتباط دوستانه رابطهای دوطرفه و وابسته به تبادل احساسات و عواطف از سوی هر دو طرف است. افرادی که هوش هیجانی پایینی دارند قادر نیستند حس عمیق درونی خود را به اشتراک بگذارند و از این رو معمولا در دوستیابی موفق نیستند. شاید بهتر باشد این افراد را در اطراف خود جستجو کنید و اگر این نشانهها را در آنها میبینید خودتان برای دوستی دست به کار شوید؛ چرا که قطعا پیشنهاد دوستی از سوی این افراد دریافت نمیکنید!
فن بیان را در سایت دانشگاه زندگی دنبال کنید
مقالات بیشتر فن بیان را بخوانید
اگر هدف مشخصی داشته باشید، راحتتر میتوانید تمرکز کنید. اگر میخواهید ترقی کنید، باید بدانید روی چه چیزی متمرکز شوید، در این صورت، کارتان را به خوبی انجام خواهید داد و پیروز خواهید شد. اما وقتی هدف مشخصی ندارید و یا ذهنتان با افکار مختلفی مشغول است، چطور میتوانید تمرکز خود را حفظ کنید؟ چگونه این مشکل را حل میکنید و به این بینظمیها سامان میبخشید؟
هنگامی که افکار درهمی دارید، مغز شما نمیداند که باید چه کار کند. برای مثال، شما در حالت عادی در کمتر از 30 ثانیه میتوانید بند کفش خود را ببندید، اما وقتی عجله دارید، مجبور میشوید هم زمان با بستن بند کفش، ساعت خود را نیز نگاه کنید و با این کار کمی گیج خواهید شد و زمان خود را از دست میدهید. این قبیل اشتباهات باعث میشود احساس ناامیدی کنید و عصبانی شوید.
در این مقاله، 3 راه برای حفظ تمرکز را بررسی خواهیم کرد:
هنگامی که ذهن شما درگیر مسائل مختلفی است، نمیتوانید روی هدف اصلی تمرکز کافی داشته باشید. به خودتان بگویید، من الان دارم راجع به چی فکر میکنم؟” و جوابهای خود را بنویسید. اگر لیست جوابها با هدف اصلی شما همخوانی نداشته باشد، میفهمید که ذهنتان مشغول است. با نوشتن عواملی که باعث حواسپرتی شما میشوند، میتوانید بفهمید که چه چیزی مانع تمرکز کردن شما میشود. در این صورت، وقتی مسئلهای فرعی ذهن شما را درگیر میکند، سریعتر متوجه میشوید که باید این فکر را از خود دور کنید.
مشاهده مقاله 10 مهارت زندگی جهانی که سبک زندگی شما را متحول می کنند
هنگامی که موضوعی، بسیار مهم است، به راحتی تمرکز خود را حفظ میکنید، چون میدانید به دنبال چه هستید. وقتی از افکاری که از ذهن شما میگذرند لیستی آماده میکنید، روشن خواهد شد که ذهن شما درگیر است و به طور دقیق نمیدانید که چه میخواهید. دور موضوعاتی که به آن ها علاقه دارید دایره بکشید. فقط در این صورت میفهمید که واقعا به دنبال چه هستید. سپس با تمام تلاش خود به دنبال هدفتان خواهید رفت.
این موضوع بسیار اهمیت دارد. با این استراحت کوتاه ذهن خود را آرام میکنید. اشکالی ندارد اگر برای مدتی از فعالیتهای اصلی کار خود دور شوید، زیرا در این زمان میتوانید ایدههای جدیدی پیدا کنید. اجازه دهید که ذهنتان کمی آرام شود زیرا در این زمان ذهن شما میتواند بهبود یابد و برای حفظ تمرکز دوباره آماده شود. بعد از کمی قدم زدن، مطالعه کردن و یا حتی با آرامش قهوه خوردن، میتوانید مسائلی را که باید روی آنها متمرکز شوید، بازنگری کنید. سپس با انرژی بیشتری روی اهدافتان تمرکز خواهید کرد.
فن بیان را با ما بیاموزید
این اتفاق _ یعنی آسیب به دوستیهایمان تقریباً برای همه افتاده است.
ظاهراً مسئلهای که اکثر مردم متوجه نشدهاند این است: راحتترین راه برای دوستیابی این است که در مواقع سختی، کنار هم باشیم. و بالطبع سادهترین راه برای ازدستدادن یک دوست، برعکساش است. در حقیقت چرا دوستان خود را از دست می دهیم؟
چیزی که بارها و بارها در میان دایرۀ اجتماعی اطرافم مشاهده کردهام (دایرهای شامل افراد جوان و شهرنشینان) این است که دوستیها، عموماً عمیق و صمیمی نیستند. دوستان، یکدیگر را میخواهند اما هیچیک حاضر نیستاند تا بهخاطر دیگری، از زندگی و وقتِ خود بگذرد.
این سناریو را در نظر بگیرید. شما با فردی خونگرم ملاقات میکنید و همان لحظه به ذهنتان میرسد که حتما دوستهای خوبی برای هم میشوید. آن فرد شما را به جمعی دعوت میکند _ مثلاً برای خوردن نوشیدنی یا چنین چیزی. شما جواب مثبت قاطعی را ارائه میدهید. اما وقتی آن روز سر میرسد، بهخاطر روزِ سخت کاری، یا قرار ملاقاتهای بهتری که همان شب دارید یا هر دلیلی، به آن دورهمی نمیروید. قطعاً آن فرد به شما خواهد گفت که نگران نباشید و اشکالی ندارد، دفعۀ بعد اگر توانستی بیا، اما حقیقت این است که روزها و ماهها خواهند گذشت و خبری به شما نمیرسد. حالا شما دو نفر معنی خاصی بهجز یک آشنا برای هم ندارید.
انتقادی به این سناریو وارد نیست. چراکه شما قرار نیست با همه دوست باشید و مجبور هم نیستید. کاملاً عادی است. ولی اگر کسی هستید که میخواهد دوستیهای عمیق بسازد، اما در عوض وقتی فرصتاش پیش میآید جا میزند، باید از خود بپرسید که دلیل این کارهای من چیست و برای تغییر آن چه کاری از دستم برمیآید. باید اقداماتی برای زنده نگه داشتن دوستی ها انجام داد.
افتضاحترین تجربهای که در این زمینه داشتم، مربوط به یک آشنای دورادور میشود. این خانم به من پیامی ارسال کرد و برای ایجاد رابطۀ دوستی ابراز میل کرد. بنابراین به صرف شام دعوتاش کردم. روزی که قرار بود یکدیگر را ببینیم خبر داد که نمیتواند به این قرار برسد، پس برای هفتۀ بعد برنامهریزی کردیم. این مسئله، شش بار پی در پی اتفاق افتاد و هر بار بهانهای برای نیامدناش تراشید. من، قربانی این ماجرا، شش بار روز شنبهام را به خاطر سرکارِ خانم از هر قراری خالی کردم، اما دستم در پوست گردو ماند.
مشاهده مقاله ارتباط رژیم غذائی با افسردگی هر روز بیشتر اثبات میشود!
بیائید راجب قالگذاشتن حرف بزنیم. در این دنیای شلوغ و مملو از ارتباطات، که هزاران راه برای گذران اوقات وجود دارد، قالگذاشتن امری طبیعی است. این اتفاق بارها برای من افتاده است و براساس تجربههایام در این زمینه به جرئت میتوانم بگویم که حداقل نیمی از مردم با قالگذاشتن دیگران مشکلی ندارند. البته منطقی به نظر میآید_ ارتباطات اجتماعی ضعیفتر و کمتر شده، همۀ ما مشغولیتهای خودمان را داریم، هزاران راه برای گذران اوقات وجود دارد و… . اما وقتی برنامهای از قبل معین شده و شما آن را قبول کردهاید، هیچ توضیح موجهی برای قال گذاشتنتان وجود ندارد.
تئوری من دربارۀ قالگذاشتن اینطور خلاصه میشود، که قالگذشتن ریشه در صداقت نداشتن با خودمان و دیگران دارد. با وجود این مسئله، نمیتوانیم به دیگران بگوئیم که چهچیزی واقعا برایمان اهمیت دارد. وگرنه قصد آزارواذیت دیگران را نداریم. دمدمیمزاجی ما نیز مزید بر علت میشود. تمامی این دلایل باعث نمیشود تا قالگذاشتن امری منطقی بهنظر بیاید، اما به هر حال طبیعی است. در هر ساعتی از روز، نسخههای مختلفی از خودمان را مشاهده میکنیم. مثلا نسخهای که در آن، با فلانکس دوست هستم، به فلان مهمانی رفتم یا فلان سرگرمی را داشتم. انتخاب از بین این تعداد گزینه و نسخه، واقعا مشقتبار است. اما به هر حال اختیاری است.
هرچهقدر هم راجب مشغولیتهای روزانه حرف بزنیم، بازهم حقیقت چیز دیگری است. حقیقت این است که انتخابهایمان _ نه انتخابهائی که میتوانستیم و نکردیم _ مارا میسازند. وقتی صحبت از دوستی به میان میآید، همه معتقداند که حساب ویژهای رویش باز کردهاند _ البته این بارهم منظور دوستانی است که واقعا برایشان سرمایهگذاری کرده ایم، نه کسانی که دست آخر تبدیل به آشنا شدند.
یک رابطۀ دوستانه چطور تعریف میشود؟ میتوان دوستی هارا کمّی در نظر گرفت؟ به شخصه فکر میکنم اینطور نیست، اما بعد از اتفاقاتی که برایام افتاد و یا تجارب و اوقاتی که با چند نفر به اشتراک گذاشتم، احساسات مبهمی برمن مستولی شد. بعضی مواقع حتی ورق برمیگشت.
در بخش قبلی در باب کشف مسیر زندگی گفتیم که گاهی مجبور میشویم سوالاتی را از خودمان بپرسیم که برای جواب دادن به آنها مجبور هستیم خودمان را در دو راهی سختی قرار دهیم. دو راهی عجیبی که باعث میشود وجدانمان بیدار شود و بتوانیم با چشمی بازتر مسیر اصلی زندگیمان را برگزینیم.
در ادامه مطلب قبلی، آموزش دیگری در دانشگاه زندگی میخوانید که کمک میکند به وسیله رویارویی با پاره دیگری از سوالات، بهتر این مسیر را کشف کنید.
برخی از این سوالات ممکن است برایتان عجیب باشد. مثل این سوال که دقیقا چه چیزی در هشت سالگیتان وجود داشته که شما را به گریه وادار کرده است؛ چون همان چیز میتواند اکنون هم شما را گریه بیندازد و باعث شود افسوس اکنون را بخورید. یا این که شکستهای زندگیتان را همچون یک ساندویچ با دورچین تمام ناکامیهایی که تجربه کردهاید میل کنید!
در ادامه با سایر سوالاتی که در کشف مسیر زندگی به شما کمک خواهند کرد همراه وب سایت دانشگاه زندگی، سایت مسیر زندگی به انتخاب خودتان باشید!
همه ما در طول عمر با موقعیتهای مشابهی رو به رو میشویم که آن قدر سرمان شلوغ بوده که نتوانستیم حتی ناهار یا شام بخوریم و به وضعیت گرسنگی خود فکر کنیم! شاید هم خیلی از دانشمندان دنیا مثل نیوتون این وضعیت مشابه را در زندگی خود بیشتر از همه ما داشتهاند و همین باعث شده تا دائما به آنها برای صرف یک نوشیدنی یا غذا تذکر داده شود!
مشاهده مقاله روش هایی برای افزایش بهره وری در محل کار
اما برای ما افرادی که از درجه هوشی معمولیتری برخوردار هستیم آن چیزی که مانع از غذا خوردن و دستشویی رفتن ما میشود مطالعه نیست؛ بلکه عاداتی مثل گوشی موبایل، بازیهای اینترنتی و یا گشت و گذار بیهوده در خیابانها است! مثلا اگر شما یک بازیکن حرفهای بازیهای ویدیویی بوده باشید این حس را به خوبی درک میکنید و در این زمینه با همه افرادی که اوقات زیادی از روز را برای بازی سپری میکنند همدردی خواهید کرد.
اعتیاد یا عادت به بازیهای کامپیوتری یا گوشیهای موبایل و فضای مجازی یک موضوع پیچیده است. در این حالت فرد بیش از ین که با محیط بازی، داستان یا گرافیک آن علاقمند شده باشد مایل است تمام تلاش خود را کند تا در این زمینه از رقبا برتر باشد و بتواند جلوتر برود. اما به مرور زمان همه بازیکنان متوجه میشوند که میتوانند بدون کامپیوتر و گوشی هم زندگی کنند!
شاید این عادتی که بسیار هم زمانبر است برای شما چیزی متفاوت باشد. هر چه که باشد فرقی نمیکند. همه ما برای پیدا کردن مسیر زندگی نیاز داریم از آن چیزهای وقتگیر بیهودهای که خواب و خوراکمان را از ما گرفته است دوری بجوییم!
پیش از این که بخواهید در انجام یک امر مهم خوب ظاهر شوید باید همان کار را یک بار با شکست انجام داده باشید تا بتوانید مسیر درست را خودتان تشخیص دهید. برای این که در یک کار شکست بخورید لازم است دلهره پیدا کنید و همین نگرانی شما را دستپاچه کند. اما افسوس که همه مردم سعی دارند خودشان را در انجام کارها کاملا آرام جلوه دهند و در آرامش کامل به سر ببرند مبادا نگرانی به خود راه داده باشند!
مقالات مسیر زندگی را با ما دنبال کنید
دانشگاه زندگی را کلیک کنید
مسیر زندگی، مسیر تجربیات تلخ و شیرینی است و از این تجربیات هرگز راه فراری نبوده و نیست. حتی گاهی در طول زندگی متوجه این تجریبات نمیشویم ولی به مرور زمان نظیر یک جمله بزرگ روی تابلوی ذهنی ما حک میشوند؛ انگار که از آنها درسهای بزرگی گرفتهایم. تجربیاتی مثل پیروزی بر یک مریضی نگرانکننده، به هم خوردن یک رابطه طولانیمدت و عمیق، مورد خیانت قرار گرفتن و یا سواستفادههای مالی، از دست دادن یا به دست آوردن شغل، از دست دادن عزیزترین افراد در طول عمرمان، ماموریتهای مختلفی که در طول زندگی به ما محول میشوند و …همه این موارد تجربه اثرگذار و مهمی هستند که بخشهای مختلف زندگی ما را به طور عمیقی متحول میکنند؛ حتی اگر مثل کسب همان تجربه، متوجه آثار و نشانیهای آن روی بخشهای مختلف روح و جسم خود نباشیم!
دوران کودکی با تمام شور و نشاطی که دارد مرحلهای بسیار حساس در زندگی آدمی است که هرگونه تجربه مثبت یا منفی در آن، میتواند تأثیرات عمیقی را در بزرگسالی به همراه آورد. دوران بزرگسالی هم متاثر از همین آثار ممکن است تاثیرات خوب و بدی روی دوران میانسالی و پس از آن داشته باشد. همان طور که میبینید تجربیات ما همانند زنجیرهای به هم پیوسته هستند که وقتی ثبت میشوند راه گریزی از آنها نیست.
برخی از تجربیات اثرگذارتر و خاصتر از تجربیات دیگر در مسیر زندگی ما هستند. امروز تصمیم داریم 4 تجربه اثرگذار را که عمیقا زندگی ما را متحول میکنند بررسی کنیم. تجربیاتی که با توجه به حساسیت بُعد روانی ما، باید از همان ابتدا در رقم خوردن آنها دقت بیشتری داشته باشیم.
مشاهده مقاله مقدمه ای بر مسئلۀ حریم شخصی و دلیلِ ضرورت آن
در زندگی همه ما ممکن است حوادثی ناگوار و خارج از کنترل اتفاق بیافتند که ما را وحشت زده و درمانده نمایند و یا احساس نماییم که مغلوب شده ایم. ممکن است دچار حادثه رانندگی شویم و یا شاهد یک حادثه دردناک باشیم. بعضی از افراد مانند آتش نشان ها، پلیس و پرسنل آمبولانس مجبور هستند بیشتر با این حوادث روبرو شوند و شاهد صحنه های دلخراش مرگ یا آسیب شدید به دیگران باشند. با این وجود بیشتر مردم می توانند با چنین حوادثی بدون هیچ کمکی کنار بیایند. اگر واکنش جسمی و روانی افراد به اتفاقات و تجربیات تلخ برای ماهها یا سالها ادامه یابد اختلالاتی در تمام ابعاد زندگی ایجاد میشود که تصمیم گرفتیم به 4 تجربه اثرگذار در این مورد بپردازیم.
در طول دوران زندگی تجربیات منفی و ناراحتکننده معمولا چالشبرانگیز هستند. یکی از این تجربیات از دست دادن کار یا منع درآمدی اصلی فرد در طول زندگی مستقل یا مشترک او میباشد. شرایطی خاص که فرد را مجبور میکند به چند و چراهای زیادی جواب بدهد. از یک طرف ممکن است این تغییر در زندگی فرد باعث یک تلنگر میشود تا از راههای دیگری مسیر کسب درآمد خود را عوض کند یا رویکرد خود را نسبت به کسب وکار عوض کند. مثلا فردی که شغل خود را از دست داده، رویکرد گذشته را نسبت به آن کسب وکار ندارد و تصور میکند یک کسب و کار خودگردان شخصی بهتر از هر نوع فعالیت اقتصادی برای او مفید واقع خواهد شد.
مسیر زندگی را اینجا دنبال کنید
دانشگاه زندگی را اینجا دنبال کنید
اگر میخواهید زیبا سخن بگویید
اگر میخواهید همهی واژگان و حروفی که بیان میکنید را ، مخاطب شما بشنود
اگر میخواهید در سخن گفتن، نفسنفس نزنید و مدیریت نفس داشته باشید
اگر میخواهید حنجره و تارآواهای توانمدی داشته باشید
اگر میخواهید عضلات گفتاری شما ، بسیار توانمندتر از پیش باشند
و اگر میخواهید در سخن گفتن با خانواده، دوستان، همکاران و… بدرخشید
…و بسیاری نگرانیها و احساسات ناخوشایند دیگر
مخاطبان این آموزش:
و همهی ایرانیانی که صدا و آوای خوب و پرورش یافته میخواهند.
دربارهی فرزان بهنام:
این فیلم کوتاه رو حتما ببینید
محصول فن بیان را اینجا بخوانید
دانشگاه زندگی را اینجا کلیک کنید
با انجام تمرینات این محصول آموزشی چه چیزهایی را از دست میدهیم؟
1. تنبلی و اهمالکاری
2. حسرت خوردن از پیشرفت دیگران
3. تنبیه خود و خودسرزنشگری بابت نرسیدن به آرزوها
4. به تعویق انداختن کارها
5. افسردگی
6. احساس شرم و گناه
نمایشگر ویدیو
00:00
02:01
1. برداشتن اولین قدمها برای رسیدن به آرزوها
2. کشف نقشه راه زندگی خود
3. رهایی از دام گناه و خودتنبیهی
4. شکستن قفلهای ذهنی
1. به انجام رساندن یک کار، بهتر از انجام کامل آن است.
2. چرا کمالطلب شدهایم؟
3. چرا کمال طلبی اضطراب ما را موقتا رفع میکند؟
4. شروع کننده خوبی باشیم.
نمایشگر ویدیو
00:00
01:
·هر شخصی که نیاز دارد بیشترین بهره را از زندگی خود ببرد و به جای اینکه شاهد موفقیت دیگران باشد، شاهد موفقیت خود باشد.
·خانم نیلوفر مظفری متخصص روانشناسی و طرحواره درمانگر، دارای پروانه از سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران
محصول کمال طلبی را اینجا تهیه کنید
دانشگاه زندگی را دنبال کنید
اگر میخواهید زیبا سخن بگویید
اگر میخواهید همهی واژگان و حروفی که بیان میکنید را ، مخاطب شما بشنود
اگر میخواهید در سخن گفتن، نفسنفس نزنید و مدیریت نفس داشته باشید
اگر میخواهید حنجره و تارآواهای توانمدی داشته باشید
اگر میخواهید عضلات گفتاری شما ، بسیار توانمندتر از پیش باشند
و اگر میخواهید در سخن گفتن با خانواده، دوستان، همکاران و… بدرخشید
…و بسیاری نگرانیها و احساسات ناخوشایند دیگر
مخاطبان این آموزش:
و همهی ایرانیانی که صدا و آوای خوب و پرورش یافته میخواهند.
برای دانلود محصول فن بیان کلیک کنید
دانشگاه زندگی را کلیک کنید
پیدا کردن مسیر زندگی فقط مجموعهای از اقداماتی نیست که برای جستجو کردن یک راه و سرانجام رسیدن به آن انجام میدهیم؛ بلکه شامل تمام کارهایی میشود که برای دنبال کردن آن انجام میدهیم. هر کسی در طول زندگی علاوه بر تمام حساب و کتابهای ذهنی خود مسیری را با قلبش دنبال میکند و برای موفقیت در آن تلاش خود را به کار میبرد. همه چیز در این راه خوب پیش میرود تا این که در این راه دچار یک تفکر وسواسگونه میشویم: این که مسیر زندگی خود را درست انتخاب کردهایم یا نه؟ آینده این مسیر به قدر کافی روشن است یا تمام اقدامات ما تلاشهایی گزاف و بیحاصل میشوند؟
شاید تعجب کنید اما برای کسی که با قدرت و اطمینان قدم در مسیر زندگی میگذارد تمام این سوالات و تفکرات بیمعنا خواهد بود. مثل جوانی که به تازگی و با تصمیم قطعی وارد زندگی مشترک شده است و اگرچه از آینده آن بیخبر است، اما اعتقاد دارد اگر هر قدم را به موقع بردارد و از ناامیدی فاصله بگیرد قطعا آینده تیره و تار نیست.
از دیدگاه برخی از روانشناسان فقط و فقط زندگی در لحظه است که معنا میشود و باقی تفکرات ما حاصل تصوراتی پوچ و اندیشههایی مبهم در دود هستند!
حالا این به خودِ فرد بستگی دارد که بتواند مسیر زندگی را درست انتخاب کند یا نه. برای انتخاب بهتر 3 گام مشترک و مهم وجود دارد که در دانشگاه زندگی بدان میپردازیم.
حتما بارها به دنبال سایت مسیر زندگی یا هر منبع دیگری که بتوانید با استفاده از آن به منابع روشنی در ارتباط با انتخاب اهداف زندگی برسید مراجعه کردهاید. در حالی که هیچ نسخه از پیش تعیین شدهای وجود ندارد که بتواند به ما نشان دهد با توجه به اهدافمان کدام مسیر قطعا ما را به مقصد میرساند همواره فاکتورهای مشترک زیادی وجود دارند:
مشاهده مقاله چرا باید استرس خود را مدیریت کنیم؟ اهمیت مدیریت استرس
اولین قدم مشترک در این مسیر، متوقف کردن این فرآیند پیچیده و زمانبر جستجو است! نمونههای آن را احتمالا بارها در زندگی تجربه کرده باشید. مثلا با سرمایهای که در دست دارید بارها و بارها مسیرهای مختلف را رفتهاید و از آنها پشیمان شدهاید. در نهایت هم به قول قدیمیها به خاطر از این شاخه به آن شاخه پریدن همچنان اندر خم یک کوچهاید؛ چون دقیقا نمیدانیم از زندگی چه میخواهیم!
مسیر زندگی را کلیک کنید
دانشگاه زندگی را دنبال کنید
گاهی عشق واقعی بین دو نفر به وجود میآید و آنها سالها با خوشحالی در کنار هم زندگی میکنند. اما در مواقعی، روابط عاشقانه شکست میخورند و حداقل یکی از طرفین دچار مشکلات احساسی یا آسیب روحی میشوند. شاید چنین افرادی تصور کنند که پس از این شکست، دیگر رنگ خوشحالی و رابطه موفق را در زندگی نخواهند دید. باید به این افراد گفت که یک شکست عشقی نمیتواند باعث شود که هیچوقت خوشحال نباشید. اگر کمی بر روی احساسات خود کار کرده و نیازهایتان را برآورده کنید، حتی در مجردی هم میتوانید شاد باشید. در ادامه همراه دانشگاه زندگی باشید تا 3 روش برای خوشحالی پس از شکست عشقی و کنار آمدن با آن را بررسی کنیم.
به خودتان زمان بدهید: کاملاً طبیعی است که پس از شکست عشقی، تا مدتی احساس غمگینی و بیحوصلگی به سراغتان بیاید. از خودتان انتظار نداشته باشید که موضوع را ظرف یکی دو روز فراموش کنید. سعی کنید صبور باشید و بر روی احساساتی که نسبت به رابطه قبلی خود دارید، کار کنید. تنها راهی که میتوانید خوشحالی را به دست بیاورید، این است که زمان بدهید و از شکست به کلی عبور کنید.
مشکل را انکار نکنید: در ابتدا شاید نخواهید باور کنید که رابطه شما به اتمام رسیده و عشقتان با شکست مواجه شده است. تظاهر نکنید که هیچ چیز تغییر نکرده و رابطه عشقی شما کاملاً مانند گذشته است. برای اینکه بتوانید از این مشکل عبور کنید، باید انکار را کنار گذاشته و با حقیقت روبهرو شوید.
مشاهده مقاله 10 راه ساده برای اینکه بتوانیم معشوقه خود را سرِ ذوق بیاوریم
قبول کنید که همه چیز به پایان رسیده: ممکن است دست از انکار کردن بردارید و قبول کنید که عشقتان شکست خورده است. اما برخی افراد سعی میکنند با تغییر موارد مشخصی، طرف مقابل را متقاعد کنند که دوباره با آنها وارد رابطه عاشقانه شود. لازم به ذکر است که این کار معمولاً جواب نمیدهند. به جای این کار، قبول کنید که همه چیز به اتمام رسیده و پس از آن سعی کنید زندگی خود را با خوشحالی ادامه دهید.
طرف مقابل را ببخشید: طبیعی است هنگامی که قبول کنید عشق شما شکست خورده، احساس عصبانیت کنید. در این شرایط ممکن است به سرزنش دیگران روی بیاورید اما عصبانیت میتواند باعث شود که مضطرب شوید و تفکرات منفی را تجربه کنید. برای عبور از این مرحله و رسیدن به خوشحالی، باید این عصبانیت را رها کرده و هرکسی را که لازم است، ببخشید.
مسیر زندگی را کلیک کنید
دانشگاه زندگی را کلیک کنید
در گفتگو با سخنرانان با تجربه و کهنهکار متوجه حقایقی میشویم که شاید بیان آنها بعد از گذشت سالها از فعالیت حرفهای برای خود آنها هم خندهدار و خاص باشد. مثلا یکی از سخنرانان که اتفاقا شهرت زیادی در حوزه فعالیت خود داشت درباره میزان مشارکت خودش در گفتگو و سخنرانیهایی که قبلا شرکت میکرد به نکته خاصی اشاره میکرد. به این صورت که هر وقت در جلسه یا همایشی که افراد مختلفی در آن سخنرانی میکردند حضور داشت معمولا سوالات زیادی ذهنش را درگیر میکرده است؛ اما به محض آن که برای پرسیدن سوالاتش اراده میکرد ضربان قبلش بالا میرفت، نفسهایش به شماره میافتاد و در نهایت از این که سوالش را بپرسد یا در یک گفتگو به اظهار نظر بپردازد پشیمان میشد و به خود میگفت: دفعه بعدی با اعتماد به نفس بیشتری حاضر میشوم و سوالاتم را میپرسم! شما هم مثل این سخنران در ابتدای فعالیت کاریتان منتظر افزایش اعتماد به نفس و آن نیروی شگرفی هستید که انگار قرار است به یک باره ظهور و معجزه کند؟!
خیلی از اوقات ما توانایی و علم گفتگو را داریم. خیلی از اوقات انگیزه ما به واسطه همین دانشی که به دست آوردهایم بالا و بالاتر میرود و به جایی میرسد که تصمیم میگیریم در سخنرانیها، گفتمانها، همایش و کنفرانسها حضوری متفاوت داشته باشیم. اما همین عامل کمبود اعتماد به نفس باعث میشود کنار بکشید مبادا به مشکل فراموشی جملات در سخنرانی دچار شوید، مبادا بعد از سخنرانی سوالاتی از شما بپرسند که ندانید و هزار و یک مبادایی که هرگز به درد روز مبادا یعنی چالشبرانگیزترین لحظات سخنرانی حرفهای نمیخورند!
مشاهده مقاله راهنما تجهیز و آمادهسازی محل سخنرانی برای تمرین و اجرا (2)
ما در دانشگاه زندگی رویکرد متفاوتی نسبت به کسب یا افزایش اعتماد به نفس افراد برای حضور در مجامع مختلف داریم. همراه ما باشید تا ببینید چه طور بعد از مطالعه آموزش امروز رویکرد شما نیز از این رو به آن رو میشود!
سخنرانی کردن به جز اعتماد به نفس به مواد و ابزار مهمتری نیاز دارد. پس خودتان را معطل اعتماد به نفس نکنید چون این مسیر پارادکسهای بسیاری دارد!
اغلب ما نیاز داریم توانایی کافی را کسب نماییم تا اعتماد به نفس پیدا کنیم. البته این امری طبیعی است چون باعث احساس امنیت ما میشود. اما در این بین تناقضهای زیادی وجود دارد!
تناقض از آن جایی منشا میگیرد که اعتماد به نفس در واقع باور ما برای انجام یک کار است و به دست آوردن این باور تا زمانی که ما کاری را انجام دهیم تقریبا دشوار است. این در حالی است که اعتماد به نفس مقدم بر یک فعالیت خاص نیست؛ بلکه فعالیت ما با اعتماد به نفس دنبال میشود و پیش میرود! بنابراین اگر اکنون منتظر افزایش به نفس خود برای انجام یک فعالیت خاص خصوصا سخنرانی هستید بدانید که این فرآیند زمانی بسیار طولانی خواهد بود!
ضمنا توجه داشته باشید که پیش از به دست آوردن اعتماد به نفس، شما به شجاعت و رشادت بالایی نیاز دارید!
وقتی که در حال فکر کردن به یک سخنرانی هستید و خودتان را روی صحنه، درست آن بالا، میبینید که در حال سخنرانی و مشارکت در پرسش و پاسخ بعد از سخنرانی با مخاطبان هستید و بلافاصله بعد از آن تصمیم میگیرید تا اعتماد به نفس کافی پیدا نکردید این کار را انجام ندهید، تنها چیزی که این لحظه بر شما غالب شده است ترس است!
مشاهده مقاله 4 نکتهای که در تهیه اسلایدها در سخنرانی باید بدانید
ترس یک سیگنال قوی میباشد که از گذشته به عنوان یک عامل دفاعی در برابر تهدیدات زندگی ما را محافظت کرده است. بنابراین با وجود تمام این اوصاف ما باز هم یک تعریف سیاه و سفید از ترس در سخنرانی و هر موقعیت مشابه دیگری در زندگی داریم. بنابراین باید پیش از عقبنشینی به خاطر این ترس، راههای غلبه بر ترس از سخنرانی را یاد گرفته باشیم و شجاعت کافی را کسب کرده باشیم.
سایت مسیر زندگی را کلیک کنید
دانشگاه زندگی را دنبال کنید
درباره این سایت